تلقین 3
جمعه, ۳ مرداد ۱۳۹۳، ۰۶:۱۶ ق.ظ
میگویند شخصی سر کلاس ریاضی خوابش برد. وقتی که زنگ را زدند بیدار شد، باعجله دو مسأله را که روی تخته سیاه نوشته بود یادداشت کرد. و به خیال اینکه استاد آنها را بعنوان تکلیف منزل داده است به منزل برد و تمام آن روز و آن شب برای حل آنها فکر کرد.
هیچ یک را نتوانست حل کند، اما تمام آن هفته دست از کوشش بر نداشت. سرانجام یکی را حل کرد و به کلاس آورد.
استاد به کلی مبهوت شد، زیرا آنها را بعنوان دو نمونه از مسائل غیرقابل حل ریاضی داده بود.
اگر این دانشجو این موضوع را میدانست احتمالاً آن را حل نمیکرد، ولی چون به خود تلقین نکرده بود که مسأله غیرقابل حل است و بلکه برعکس فکر میکرد باید حتماً آن مسأله را حل کند سرانجام راهی برای حل مسأله یافت. برای آن کس که ایمان دارد ناممکن وجود ندارد…
۹۳/۰۵/۰۳